تو کجایی؟!

ساخت وبلاگ
این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 15:14

باران که بزند دلتنگ خواهی شدباران که بزند به خیابان خواهی رفتقدم خواهی زدباران که بزندکنج کافه‌ای ناآشنا خواهی نشستو انگشتانت را دور فنجانِ قهوه‌‌‌ی یخ کرده‌اتحلقه خواهی زدباران که بزندبی‌توجه به توصیه‌های پزشکسیگار خواهی کشیدو ریه‌هایت به خس‌خس خواهد افتادباران که بزندشبیه به گمشده‌ای غریب و آوارهروی جدول های کنار خیابان خواهی نشستو به اینسو و آنسو نگاه خواهی کردبه آمد و شد مردم خیره خواهی شدباران شبیه به بازپرسی بی‌رحم استباران که بزندبه جای خالی‌امبه نبودنمبه دلتنگی‌اتاعتراف خواهی کرد...#علی_سلطانی تو کجایی؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 15:14

این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:54

رفاقت گفتمان بلندی ست
میان خاطره های بازمانده ..

میان واژه های گیج پرمخاطره
در گورستان
...


میان واژه های ناب برگزیده
در دبستان
سرود شکوه ۳۰ سالگی میخواندیم ..

زندگی دالان کوتاهی ست
لبخندی ای کاش

احسان گالیانو

#ihsun

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:54

من آرزوهای بزرگ ندارم. من نمی‌خوام دنیا رو عوض کنم. من نمی‌خوام پولدار و سرشناس بشم. دلم نمی‌خواد بجنگم واسه اون ماشین خارجیه. کمد کمد لباس نمیخوام!خونه درندشت و تراس چندصد متری هدفم نیست. دوست ندارم توجه همه جلب شه بهم. من دلم می‌خواد از سرکار تا خونه پرسه بزنم با موزیک. دلم می‌خواد بشینم توی پارک و بازی بچه‌ها رو ببینم. کلاهِ هودی‌مو بکشم سرم وُ کنار خیابون چایی بخورم. دلم سفرِ کوله رو دوش می‌خواد! چه فرقی می‌کنه اَخ باشه یا نه! من اصلا نمی‌خوام دستم به گوشت برسه! دلم می‌خواد یه قاسم‌میرزایی درست کنم، چهارتا رفیقِ باكيفيت وعده بگیرم خونه‌م. همون خونه‌ی اجاره‌ای که لب پنجره‌ش واسه پرنده‌های محل دونه می‌ریزم.هر ۵ ثانیه حدود ۹ نفر توی دنیا می‌میرن! یعنی تا اینجای متن که رسیدی ۹۰ نفر مُردن!اگه ناراحت نمیشید می‌خوام وسط موفقیت شما، یذره زندگی کنم.#علی_سلطانی تو کجایی؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:54

این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:54

به عنوان كسى كه دوستت دارد
از تو فقط يک چيز مى‌خواهم
با من جورى رفتار كن
جورى حرف بزن
جورى جواب بنويس
جورى پاى حرف‌هايت بمان
كه من هيچ‌وقت دلم نيايد
كه لحظه‌اى پشت سرت بگويم:
"نشد كه نشد"
تو بايد بشوى ..
شدنى‌تر از تو ندارم ..

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:54

این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 44 تاريخ : جمعه 7 مهر 1402 ساعت: 16:04

این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 16:26

این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

تو کجایی؟!...
ما را در سایت تو کجایی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : galliano بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 5:47